معنی ختم یا رحیم

حل جدول

ختم یا رحیم

۱-دعوت این اسم مناسب کسانی است که مضطرب الاحوال باشند و در کار خود فروماند هباشمد و باید به عدد ابجد کبیر یا به عدد تکسیر، دعوت اسم «یا رحیمُ» را بنماید و اگر این مقدار میسر نباشد، بیشتر از ۱۰۰۰ بار بگوید.
۲- هر کس ۴۰ شبانه روز، روزی ۵۵۰۰ مرتبه این اسم را بگوید، جمیع مخلوقات با او انس گیرند و بزرگان گفته اند که تسخیر قلوب و ارواح، مخصوص این اسم است.
۳- هر کس روزی ۱۰۰ مرتبه ذکر «یا رحیمُ» را بگوید، خداوند او را به خلق و خلق را به او مشفق و مهربان گرداند و این دولت عظیمی است در دو جهان.


ختم یا روف یا رحیم

در کتاب جواهر مکنونه آمده است که جهت خلاصی از شدائد و سختی ها، خواندن «یا رئوف یا رحیم» ۵۴۴ مرتبه از مجربات است.


ختم یا رئوف یا رحیم

در جواهر مکنونه آمده است که جهت خلاصی از شداید و گرفتاری ها در یک مجلس ۵۵۴ بار بگوید «یا رئوفُ یا رحیم» از آن گرفتاری خلاص می شود و مجرب است.


ختم یا قاهرالعدو

از مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی علیه الرحمه نقل شده است که برای مطالب عظیمه و دفع دشمنان اگر این بیت را ۱۰۰ مرتبه بخوانی، بی شک حاجت روا خواهی شد و مهمات کفایت شود و بسیاری از بزرگان به این ختم مداومت داشته و به مقصود رسیده اند: «یا قاهِرَ الْعَدُوِّ یا والی الولی یا مظهرالعجایب یا مرتضی علی».


ختم یا علی

۱- این ختم جهت حاجات بسیار مجرب است. ده شب پس از تعقیبات نماز عشاء دو رکعت نماز حاجت بخواند و ۱۳۲ بار صلوات فرستد و بعد ۱۱۴۰ بار «یا علی» گوید و سپس ۱۴ صلوات بفرستد و ۱۱۰ بار بگوید: «یا اَبَاالحسن یا علی این ابیطالب ادرکنی» و از مولا امیرالمومنین علیه السلام شفاعت خواهد و از خدای تبارک و تعالی به شفاعت مولا حاجت بخواهد، بی شک روا شود.
۲- برای هر مطلب مشروعی در مسجد یا در خلوت دوازده هزار بار بگوید «یا علی» البته به مراد برسد و باید دانست که این کلمه اسم اعظم خداوند است و مردم غفلت دارند از این اسم.


ختم یا واجد

1- اگر طالب حال و اخلاص باشد و خواهد وی را دولتی دینی و دنیایی دست دهد و هر چه بجوید بیابد، مداومت به اسم «یاماجد» نماید و بعد از نماز صبح 150 بار بگوید.
2- اگر در راهی یا جایی از تنهایی بترسد یا از وحشت خائف باشد یا در خلوت متوهم، اسم «یا ماجد» را هزار بار بگوید.


ختم یا صمد

بعد از تهجد یا در سحرگاه وضو ساخته و روی بر زمن نهد و ۱۱۱ بار بگوید «یا صمد» به مرتبه اهل یقین برسد و از جمله صادقان گردد.


ختم یا دیان

هر کس مدت 70 روز مداومت نماید بر اسم «یا دیّان» شبانه روزی ۵۰۰۰ مرتبه، در حین خواندن، امور غریبی بر او منکشف شود و صفای باطن پیدا کند و از خواص این ختم این است که در نماز، دل او به غیر خدای تعالی نپردازد و از ملائکه و رجال الغیب و ارواح اولیا بهره مند گردد، اما شرط آن این است که از خلق اجتناب کند و در خلوت باشد و از اکل و شرب حلال استفاده کند تا زود اثر بخشد.

فرهنگ فارسی هوشیار

یا رحیم

‎ ای مهربان، ای دهشمند ای مهربان (خدای) خ درویشی رادیدم سر بر آستان کعبه همی مالید و می گفت یا غفور و یا رحیم تودانی که ازظلم جهول چه آید.

فارسی به عربی

رحیم

انسانی، رحیم

لغت نامه دهخدا

رحیم

رحیم. [رُ ح َ] (اِخ) رحیم بن حسن دهقان. محدث است. (منتهی الارب).

رحیم. [رُ ح َ] (اِخ) رحیم بن مالک خزرجی. محدث است. (منتهی الارب).

رحیم.[رَ] (اِخ) رحیم بن باکلنجار، آخر دیالمه ٔ عراق و فارس. رجوع به مجمل التواریخ و القصص ذیل ص 20 شود.

رحیم. [رَ] (ع ص) بخشایشگر. (ناظم الاطباء). بخشاینده. (منتهی الارب) (آنندراج). همواره بخشاینده. (دهار). راحم. (از نفایس الفنون). ج، رُحَماء. (از اقرب الموارد). آمرزنده. (ترجمان القرآن ص 2):
همچو جد خود و چو جد پدر
باش بر خاص و عام خویش رحیم.
ابوحنیفه ٔ اسکافی.
طالب و صابر و بر سِرّ دل خویش امین
غالب و قادر و بر منهزم و خویش رحیم.
ابوحنیفه ٔ اسکافی.
بسم اﷲ الرحمن الرحیم و چون در ضمان سلامت و نصرت به بلخ رسیدیم... (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 208).
و رجوع به رحمان شود. || مهربان. ج، رُحَماء. (ناظم الاطباء). مهربان. (دهار). دلسوز. رحمین دل. مشفق. رؤف. صاحب رحم. بسیاررحم. (یادداشت مؤلف). رحم کننده. (ناظم الاطباء). نرم دل. (دهار) (یادداشت مؤلف):
صد گنه کردم و او کرد عفو وین نه عجب
که خوی خواجه کریم است و دل خواجه رحیم.
فرخی.
من چه سازم چه کنم دزد مرا برده شمار
دزد رحمت نکنددزد که دیده ست رحیم.
فرخی.
کسی که افکند از کان تو به میتین سیم
مکن بر او بر بخشایش و مباش رحیم.
عسجدی.
ندانم که کار کجا بازایستد که این رحیم و حلیم و شرمگین را بدو باز نخواهند گذاشت. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 259). امیر بخندیدی که از او کریم تر و رحیم تر پادشاه کس ندیده بود و نخوانده. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 418).
حاجیان آمدند با تعظیم
شاکر از رحمت خدای رحیم.
ناصرخسرو.
و رجوع به رحمان شود. || گاه به معنی مرحوم باشد. (ناظم الاطباء). مرحوم. ج، رحماء. (از اقرب الموارد). || (اِخ) نامی از نامهای خدای تعالی. بسیاربخشایش بر مسلمانان. (ناظم الاطباء). از اسماء الحسنی است و در صحاح است: الرحمان و الرحیم اسمان مشتقان من الرحمه و هما به معنی و یجوز تکریر الاسمین اذا اختلف اشتقاقهما کما یقال: «فلان جادﱡ مُجِدﱡ». (از اقرب الموارد). رحمان و رحیم و راحم از رحمت مشتقند همچو سلمان و سلیم و سالم و رحمان ابلغ است از رحیم چون رحمان بر سبیل لزوم و دوام بود تا به حدی رسد که طبیعی شود همچو عطفان و غضبان. و رحیم ابلغ است از راحم و رحیم خاص است از جهت معنی زیرا که مراد از رحیم آن است که او در روز قیامت مؤمنان را بیامرزد خاصه و عامه است از جهت لفظ چون او را بر غیر حق نیز اطلاق کنند و از اینجا گفته اند: یا رحمان الدنیا و رحیم الآخره. نقل است که از رسول (ص) پرسیدند که معنی بسم اﷲ الرحمن الرحیم چیست ؟ فرمود: اما اﷲ فهو الذی لا اله غیره اما الرحمن فهو العاطف علی خلقه البر و الفاجر و اما الرحیم فالراحم بالمتقین. ضحاک و عکرمه گفته اند رحمان عطوف است به خلق و رحیم آن است که از او درخواست کنند بدهد و اگر نخواهند عطف کند و زجاج گفته رحمان کثیرالرحمه و رحیم بر کثیر و غیر کثیر اطلاق کنند و ابوعبیده گفته رحمان ذورحمه است و رحیم به معنی راحم. و مبرد گفته: در رحمان معنی کمال است و در رحیم معنی ایصال و رحمان لاینصرف است پیش اکثر نحویان و منصرف است پیش بعضی. (از نفایس الفنون):
وآن بهشت با فراخی آسمان
نیست آن از بهر اینها ای رحیم.
ناصرخسرو.
تو حکیمی تو عظیمی تو کریمی تو رحیمی
تو نماینده ٔ فضلی تو سزاوار ثنایی.
سنایی.
دست حاجت چو بری پیش خداوندی بر
که کریم است و رحیم است و غفور است و ودود.
سعدی.
و رجوع به رحمان شود.

عربی به فارسی

رحیم

ترحم کردن , دلسوز , غم خوار , رحیم , شفیق , مهربان , بخشایشگر , کریم , رحمت امیز , بخشنده

معادل ابجد

ختم یا رحیم

1309

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری